۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

از لهیدگی‌ها


دل‌ام می‌خواد هرگز از جای‌ام بلند نشوم. همین جور مریض و سرفه‌کن و صدا گرفته گوشه تخت‌ام گلوله بشوم، زیر لب غرغر و ناله کنم، فیلم‌هایم را ببینم و به فانتزی‌ها و رویاهای محقق نشده یا نیمه ناچار صورت گرفته‌ام، فکر کنم. مریضی تمام شور و توان‌ام برای زندگی ـ که به سختی این چند وقت برای خودم جمع کرده‌بودم ـ را تحلیل برده است. 

۲ نظر:

  1. مریضی که از مد نیفتاده :)
    بهتر می شید حتما

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بهتر که همین الان هم هستم. اما نالیدن‌های مریضی‌ام ناتمام است.
      ممنون‌ام :)

      حذف