یک لحظاتی در زندگی هست که دیگر مهم نیست تو کی هستی٬ او کیست٬ چرا اینجا٬ چرا
اینجور و...
مهم این است که لحظه را دربیابی. لذتاش را ببری وقتی میدانی عقربهها از
جایی که بگذرند همه چیز تمام میشود و چه بسا تکرار شدنی هم در کار نیست. دیگر به
این فکر نمیکنی که شاید اشتباه باشد٬ مرا چه به این موقعیت و وضعیت. فقط تکتک ثانیهها
را میبلعی و از لذتاش گرم و کیفور میشوی.
از تکتک این دریافتنها راضیام. میدانم حتی٬ شاید٬ درست هم نبوده ولی از لذتی که
بردهام نمیگذرم و ثانیهای هم بابتاش پشیمان نیستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر