۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه


امشب فیلم "کنعان" را دیدم. همون سه-چهار سال پیش که اکران شد، می‌خواستم ببینم‌اش که نشد و رفت قاطی لیست بلندبالای کارهای نکرده!
الان درحالی‌که بیشتر از "مانی حقیقی" می‌دونم به دیدن‌اش میل بیشتری داشتم.
به‌جز پایانِ مزخرف و فیلم‌فارسی که داشت.فیلم بدی نبود. حس شخصیت‌هاش ملموس بود، مخصوصن مینا را به طرز وحشتناکی می‌فهمیدم!
آخرای فیلم بود، داشتم فکر می‌کردم به‌به! مردای قصه چه مُصلح بودن.چه شخصیت‌های کارراه‌انداز و فندانسیونی داشت‌اند! بعد ناخودآگاه، ذهن‌ام رفت سمت اصغر فرهادی. رد پاهاش را توو  فیلم حس می کردم.
.
.
.
تیتراژ پایانی فیلم؛
فیلم نامه: مانی حقیقی، اصغر فرهادی!!!

شت!


پی‌نوشت: گیر ندادم به فرهادی! که اصلن در این حد و اندازه‌ها هم نیستم. جدن دوست‌اش دارم.هم فکرهای‌اش را هم نوع فیلم‌سازی و نگاه‌اش را! اما نمی‌دونم چرا این دید دست از سرم برنمی‌داره؟!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر