پروسه خوشی و ناخوشی، غم و شادیام با هیچ منطق و الگویی قابل توجیه نیست. هیچ الگوریتم یا علتیابی معقولی هم براش متصور نیست. مثلن اینجوری که فکر کن الان از آسمون تهران برف بباره همچین تند و کولاکی (عینهو دیروز) بعد علتاش شکفتن یک گونهٔ نادر از ارکیده ارغوانی در جنگلهای حارهای آمازون باشه. همینقدر خندهدار، همین اندازه فضایی و تخمی.
خیلی وقت پیشا یه سریال می داد به اسم "فروشگاه". نیما بانکی هم نقش پسر خانواده را بازی میکرد. بعد اوضاعشون قروقاطی که میشد یه اصطلاحی داشت که میگفت اوضاع "خیش خراشما" شده. همچین "شین" هم میزد و نوکزبونی میگفت. این اصطلاحئه اینقدر کاربردی بود برام که از همون موقع چسبید به ذهنام.
الان همچین منظورو میرسونه وقتی تکرار میکنم خیشخراشمامخیشخراشمام . همونجوری که "شین"اش هم بزنه.
butterfly effect?:d
پاسخحذفاینجا نه. ولی همین لامصب هم در من هست
حذف