۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

از پریشانی‌های شیرین


خیلی خیلی شبیه به کوهنوردی‌ئه. بالا رفتن از یه کوه سخت و صخره‌ای. بعد فقط هم این‌جور نیست که سرتُ بالا کنی قله و دور و نزدیکی‌اش را ببینی و جلو بری. باید برای هر قدمی که برمی‌داری فکر کنی. جای پاتُ محکم کنی بعد خودتُ بکشی بالا. قلهٔ بزرگی‌ئه. تقریبن هم بلند. فتح‌اش انرژی می‌خواد و بیشتر از اون صبوری. اما خوبی‌اش اینه که راه‌‌اش سخت هست اما دور نیست. شدنی‌ئه. یعنی باید که بشه. خوش‌بین‌ام به این فتح. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر