نه ورقزنِ تقویمام و نه دیروز (برعکس همیشه) زیاد در نت چرخیدم که بدانم چه
خبر است و چه مناسبتی است. حالا امروز
دیدم که بعله بعله دیروز روز بزرگداشت سعدی بوده.
از سعدی گفتن و نوشتن آب در
هاون کوبیدن است . شاید حسی که به سعدی دارم اینقدر عمیق و حقیقی باشد که بتوانم
بگویم به او احساس دِین دارم. لحظههایی از مرا پر کرده که گاه خودم هم باورم نمیشود
چند خط و ربطی این چنین بتواند کشتیِ طوفانزده را ناخدا باشد.
اصلن همین سعدی گاه برایم سررشته بوده در خیلی دوستیها. حرف مشترکام با خیلی
آدمها.
اگر به اندازه ظرف کوچک و حقیر خودم معجون عشق را چشیده باشم بلادرنگ از ارکان
اصلی آن سعدی بوده و زبان شیریناش.
نه فقط روز اول اردیبهشت، که همه روزهای سال در گوشه قلبام بزرگداشت و آذین
بستهٔ سعدی است.
*اصلاحیه:باز هم منُ اشتباهات تمام نشدنیام! تیتر طبعن از سعدی نیست و از عراقیئه. اینو بعد از دو روز دوست ناشناسی! تذکر دادن که ممنونم از ایشون.
فکر کنم خواستی خوانندگان وبلاگتو تست کنی و محکی بزنی!؟
پاسخحذفشعر از عراقی هست، نه سعدی. استاد!
http://ganjoor.net/eraghi/oshaghname/fasl9/sh2/
بله بله. کاملن حق باشماست. فقط حالا کاش حرف حق زدید لااقل ناشناس کامنت نمیگذاشتید!
پاسخحذفبزرگوار!
حذفناشناسم، چون نه وبلاگی دارم و نه عضویتی در هیچ سایت و یا شبکه اجتماعی...
فقط رهگذری تنها، در کوچه باغ تلخ زندگانی و ... خلاص
در پناه حق و حقیقت باشید، همیشه و همواره
بله. ولی بالاخره نامی برای شما هست یا نه؟!
حذفدلام میخواست با اسم و رسم کامنت میگذاشتید که طعن کلامتون برام قابل درکتر باشه.
بهرحال بازم ممنون بابت تذکر بهجا.
در پناه روشناییهای حقیقت باشید.