۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

هاله سحابی، هاله‌ای در سحاب شد...

20 دقیقه ست شوکه‌ام! هی داغ می‌شوم، بعد یخ می‌کنم! تمام بدنم مورمور می شود! مغزم به کلی ازکار افتاده! درک نمی‌کنم! تحلیل؟... محال است! از این سایت خبری به آن سایت خبری! دنبال یک تکذیب‌نامه! از این شرآیتم به آن شرآیتم. دنبال یک خبر اصلاحی!
20 دقیقه است حتی یک نقطه را روی نقشه پیست می‌کنم. نمی فهمم چکار دارم می‌کنم! حتی الان هم نمی دانم چه بنویسم، چی می‌نویسم...
سرخط خبرها...
هاله سحابی در مراسم تشییع پدر، با ضرب و شتم ماموران کشته شد...
یعنی چه؟! مگر می‌شود؟! گل دستش بوده و عکسِ پدر. مگر چه کار کرده که مستحق مرگ!!! بوده است؟!!!! مگر نه این که داغدارِ هم‌چون بزرگمرد پدری بوده؟! مگر نه این‌که  داغ‌دیده را دلداری می‌دهند؟! مگر کسی داغ‌دار را می‌زَنَد؟! می‌کُشد؟!!!!
خدایا! ما کجاییم؟ اینجا کجاست؟! چرا تمام نمی کنی این دنیا را؟! نشسته‌ای منتظر چه هستی؟! دیگر چه باید بکنند که نکردند؟!
خدایا حیوانیت هم حدی دارد! خروج از انسانیت هم حدی دارد! به کجا داریم می‌رویم؟!
دستانم می‌لرزد، بغض نفسم را بند می‌آورد، راضیم همین‌جا هم اشک بیاید، گویا اشک هم شوکه ست پایین نمی‌آید...

پ.ن: توان ویرایش ندارم...


بعدن نوشت: حالا میگن سکته کرده! یعنی سکته‌اش دادن! بهرحال این تبرئه‌ای برای مرگ ناحق هاله سحابی نیست.

۳ نظر:

  1. کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره میکنند حرف میزند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77:1389-07-29-18-34-06&catid=45:nazar-bozorgan

    پاسخحذف
  2. دوست عزیز ناشناس!
    ربطی بین کامنت و متن نمی بینم.

    پاسخحذف
  3. nang baraie in velaiat kame.

    پاسخحذف