۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

دست‌های دوست داشتنی

"دست" عضو عجیبی ست. بعد از چشم، این "دست‌ها" هستند که مهم‌اند و مورد ِ توجه.
عالم پیچیده‌ای دارند. کشیدگی انگشت‌ها، طرز حرکت کردن‌شان روی اجسام، رنگ‌،بندها، رگ‌ها،سرما و گرما‌ی آن همه و همه، مبهوت و مسحورم می‌کنند.
می‌شود ساعت‌ها دستی را تماشا کرد.با آن خیال‌ها بافت. در پیچ و تاب رگ‌ها و خطوط بندهایش گم شد، خمار شد، خواب شد.
دست‌ها را دوست دارم. دست‌ها برایم پر از راز و رمزی‌ ست که می‌توانم کشف شان کنم.بفهمم و حس کنم آن‌چه را که شاید، از نگاه هم نتوانم بخوانم...

۴ نظر: