۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

شمس پرنده

نام شمس کافی بود تا عزم‌ام برای رفتن به تئاتر "شمس‌پرنده" جزم شود.هرچند که نام درخوری هم نبود.
تئاتری به نویسندگی وکارگردانی پری صابری.
اگر بخواهم معتدل و منصف باشم فقط می‌توانم بگویم "مزخرف"!
کیست که داستان شمس و مولانا را نداند هرچند، از هر زبان که می‌شنوی نامکرر است.از همین رو به‌تصویر کشیدن‌اش نکته‌سنجی می‌خواهد و ذوق ادبی-هنری.چیزی که در این نمایش دیده نمی‌شد. برای گفتن از این تئاتر باید آن‌را به 3 بخش تقسیم کرد:
بخش اول:نمایش‌نامه، بخش دوم بازی بازی‌گران و بخش سوم موسیقی آن.

بخش اول:

یک آشفته‌گی و عدم انسجام در تمام روند نمایش‌نامه تووی ذوق می‌زد. به‌طرز ناشیانه و خام‌دستانه‌ای برای ایجاد تفاوت و بازکردن بابی نو، ماجرای کیمیاخاتون را در میان داستان چپانده‌بودند. این‌قدر که حتی علت روایت آن را هم نمی‌فهمیدی!
لحن روایی نامیزان، فلاش‌بک‌های نامفهوم،روند غیرمنسجم و متن ضعیف و رندانه.
حتی علت این اجرا هم قابل‌درک نبود.
آیا هدف شرح این مرید و مرادی بوده؟
آیا قصدِ شکستن وجهه روحانی و اسطوره‌ای شمس را داشتند برای این‌که به وجه خطاگر و بشری شمس اشاره کنند؟
آیا قصدتاکید بر ارتباط "دو طرفه" شمس و مولانا داشتند؟
یا چه؟!

بخش دوم:

بازی‌گر نقش مولانا "محمد حاتمی" و شمس "سیروس اسنقی".
با دید بی‌طرف و عام (غیرکارشناسانه) بازی‌ها بد نبود. به نظر من بازیگر نقش شمس قوی‌تر بود.که من بازی‌های خوب محمد حاتمی را دیده بودم و بیش ازین از او توقع داشتم.
خصوصن که نمی‌دانم از کجا هوس خواندن به سرش زده بود که دیالوگ‌های آوازی‌را خودش فالش و ناهمگون و زننده ادا می‌کرد.
گروه همراه‌شان هم بد نبودند البته مردان‌شان بهتر بودند. آن هم بیشتر در بخش حرکات موزون.مخصوصن در بخشی از نمایش که مراسم شادی بود رقص لزگی را بسیار زیبا و منظم اجرا کردند.
امابه‌طور کلی آن‌ها هم هم‌سان و یک‌دست نبودند که بعضی‌هاشان حرکت‌شان را با غلظتی بیشتر و ناهماهنگ با جمع اجرا می‌کردند. در اجرای سماع که عملن افتضاح کردند.

بخش سوم:

تنها قسمت خوب و دل‌خوش‌کنک این تئاتر 2ساعته‌ی کسالت‌بار همین بخش موسیقی آن بود.
تنبور نواز بسیار خوبی داشت‌ و نوازندگان سازه‌های کوبه‌ای‌شان واقعن عالی بودند.
همراه با خواننده‌ای بسیار توانا و با صدایی دانگ‌بالا. هرچند که از باب سلیقه شخصی جنس تُن صدای‌اش را دوست نداشت‌ام (صدای‌اش شبیه صدای علی‌رضا قربانی بود. که آوازهای او را هم دوست ندارم).
شاید ملودی کار کمی سرقتی(بیشتر از استاد علیزاده) بود. اما اجرای خوبی داشت.
که آهنگ‌سازش ابراهیم اثباتی،و نوازندگان‌اش "گروه موسیقی وصل یار" نام داشت‌اند.
و خواننده‌شان هم آقای سید مصطفی محمودی.

روی‌هم رفته تئاتر بسیار ضعیف و ناخوشایندی بود.
الحق که هنوز در قصه شمس و مولانا بر روی دست "اپرای عروسکی مولوی" هیچ کاری ندیده‌ام.


پ.ن1: بعد از پایان نمایش، چرخی هم بین تماشاگران زدم، تقریبن اکثریت با من هم‌نظر بودند.
پ.ن2: طبعن تمام این نوشته نظر شخصی و حس من بود و هیچ ادعای کارشناسانه و متخصص‌مآبانه‌ای بر آن نیست.
پ.ن3: از هر نقدی بر این نوشته و موضوع آن به‌شدت استقبال می‌شود.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر