۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده


ما خونوادگی یه رفلکسی در مقابل فشارهای روانی‌مون داریم، این‌که می‌خوابیم.
هر جا عرصه خیلی تنگ بشه، خیلی تحت فشار باشیم صاف میریم می‌خوابیم. این‌قدر که وقتی بیدار شدیم مسئله در خودمون حل شده باشه. بعد برای هرکی هم زمان‌اش فرق داره. از یک ساعت شده تا یک هفته.
حالا من‌ام به شدت نیاز دارم بخوابم. ممتد و بی‌وقفه. هیچ اجباری هم برای بیدار شدن نداشته باشم.
این‌قدر لاینقطع بخوابم که وقتی بیدار شدم همه این سوسپانسیون وجودم ته‌نشین شده باشه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر