باد و نور زرد و قرمز خورشید تازه طلوع کرده وسوسه موزیک را بهجانام انداخت. پلییر را روشن کردم، همینجوری همه میخوندند، همهاش انرژی، همهاش دلخواه.
یهو این تراک شروع کرد به خوندن. شوک شوک! فکر کردم همه قبلیها را پاک کردم از این توو.
که یکباره این لعنتی همه درد و رنج دنیا را تووی صداش ضجه بزنه، که از پس نغمههاش رنجورترین و غمانگیزترین لبخند دنیا رو بتونی ببینی.
که یک نگاه اشکآلود و لبخندی تلخ از تن دادن به جبر روزگار را برات تداعی میکنه. مثل ترک عشق، وداع با عزیزِ در بند، مثل هر درد تلخ دیگه.
روحام پر کشید باز...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر