۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

مطمئنن موقت


یه جور سبکی پر وار. یه حس بی وزنی. مثل سری که از شراب کهنه مست باشه.حتی وقتی به هیچ کارت هم نرسیدی. همه‌اش همین‌جور تلنباره و داره برّوبر نگاه‌ات می‌کنه، اما خیال‌ات هم نیست.
این‌قدر که می‌فهمی کنار اومدی، فهمیدی چی به چیه، بی‌خیال شدی، حتی مرور هم نمی‌کنی.
پووووف! خیلی خوبه. حس کنی راه داری، سرنخ داری حتی اگه کلاف وحشتناک درهم و گوریده باشه. کاش می‌شد الان یه نفس رفت بالا...
آآآآ بی‌خیال، نخورده مست‌ایم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر