۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

برف نو، سلام سلام


5:30 صبح به جز من فقط بابا بیداره.
بدو بدو اومده میگه بیا بیا برف داره میاد!
می‌دونه چه‌قـــــــــــــــدر عاشق برف‌ام.
چی می‌تونه بهتر ازین باشه که صبح در را به روی برف بگشایی.
سرت را بالا بگیری لذت دنیا را ببری با دانه‌هایی که رقص‌کنان از کنار نور چراغ‌های خیابان، از دل آسمان تاریک پایین می‌آیند.
کاش می‌شد الان بزنم به دلِ شهر...

۲ نظر:

  1. خوبیش همون اولای صبحه که هنوز هیشکی از خونه بیرون نیومده.

    پاسخحذف
  2. آره آره!
    بعد همه‌جا تمیز سفیده!
    رو برگای سبز برفای سفید
    برف پودری
    وااااای ضعف کردم که!

    پاسخحذف