وقتی چیزی در من میپیچد که نمیتوانم بیروناش بیاورم عذاب است. عذابی لحظهبه لحظه.
چه راهی جز گفتن و نوشتن هست؟
همه حرفها که گفتنی نیست، و نمیدانم چرا نوشتن هم افاقه نمیکند. همین میشود که فقط باید بگویی:
تبی این کاه را چون کوه سنگین میکند آنگاه
چــــــه آتشها که در این کوه برپا میکنم هرشب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر