۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه


وقتی دیگر حوصله حرف زدن ندارم دنبال چیزی می‌گردم که شامل‌اش بشوم ، بعد تندی بگویم آره آره منم منم.
بیا حالا یه چیز دیدم که هی میگم می‌توو می‌توو...







نمی‌دانم چرا کسی باور نمی‌کند من دیوانه‌م. به هرکدام‌شان بروی بگویی «من دیوونه‌م به نظرت؟»، می‌گویند نه، ولی بعد کاری باهات می‌کنند که فکر کنی دیوانه‌ای. دوباره کمی بعدتر که باز بپرسی می‌گویند نه نیستی. یعنی حتا وقتی مثل دیوانه‌ها باهات رفتار می‌کنند هم خودشان باورشان نمی‌شود که تو دیوانه باشی. یا شاید هم ته ذهن‌شان بگویند دیوانه‌ست. من که نمی‌فهمم. اصلن مهم است مگر؟ مهم این است که تو خودت بدانی دیوانه‌ای. به مرور آدم‌های بیشتری هستند که باور کنند دیوانه‌ای.

(+)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر