۱۳۹۰ دی ۳, شنبه


چند تا چیز خیلی اساسی مونده که هنوز تجربه‌شون نکردم. فکر می‌کنم بندش را باز کردم اما فرصت انجام‌شون هنوز پیش نیومده. البته مثل همیشه صدایی درون‌ام داره میگه لطفن خفه تا بسترش که ایجاد شد اون‌وقت می‌فهمی که بندشُ باز کردی یا نه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر